۱۷ آبان ۱۳۸۸

اندر بیماری رهبر

شنیدم رهبری بیمار گشته
غم واندوه بر او تیمار گشته
به کار آمد شیاف و حقنه لازم
کمی هم وازلین و قیف لازم
بگفتند دکتران هر چه سریعتر
یکی باید کند در کون رهبر
یکی فتوا نیاز آمد زحوزه
بیامد جنتی پیر عجوزه
نگاهی کرد بر ماتحت رهبر
بکرد انگشت خود تا بند آخر
بگفتا این کار یک سپاه است
کند تا دسته در بطن ولایت
چه رویایی برای هر سپاهی
زند بر کون رهبر یک نگاهی
بخواباندند رهبر را به صورت
بکردند رهبری را ستر عورت
فرو کردند شیاف در بطن رهبر
بگفتند جملگی الله و اکبر
بشد رهبر بسان نور احمر
غریو آمد که رهبر شد بهتر
25 مهر 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر