در پاسخ کیومرث نویدی
نوید آمد که این ماتحت رهبر
گروهی را به خود مشغول کرده
یکی گفتا مشکل در ردیف است
ولیکن قافیه مجروح کرده
شگفت آید ازاین شر و زآن شور
که چاوز، احمدی را تور کرده
که چاوز، احمدی را تور کرده
نباشد شکوه از حور بهشتی
که استشهادیون مسحور کرده
19 اکتبر 2009
پاسخ دوباره به کیومرث نویدی
بگفتم هجوی بر رهبر و از ماتحت و از اسفل
یکی هزلی چون نیشتر نصیب شخص رهبر شد
بکردم لاجرم یکسر، فرو در بطن آن رهبر
شیاف وقیف و هم فتوا، غریو آمد که مرهم شد
نویدی آمد و گفتا ، ردیف و قافیه گم شد
نباید این چنین می شد، هنر ازفورم بیرون شد
نباید این چنین می شد، هنر ازفورم بیرون شد
یکی گفتا واویلا، که یک زن این چنین گوید
یکی گفتا که کام ما از این نوشین، شیرین شد
یکی گفتا که کام ما از این نوشین، شیرین شد
همه در شورهمه درخشم ، ندا آمد که شد غوغا
نویدی آمد و گفتا، که فورم از محتوا کم شد
بگویم فاش و بی پرده، نباشد باکی از خنده
ردیف و قافیه و فورم، شیاف کون رهبر شد
بگفتند اهل بیت تکبیر، جهید یک برقی از رهبر
ز فورم و محتوا پر شد، ردیف و قافیه حل شد
اگر رهبربدانستی که دارد گنجی در اسفل
بگویم جای عمامه همان گنج اش بر سر شد
ردیف و قافیه در جنگ، ندارد جایی در فرهنگ
مپرس هرگز به جای تاج، چرا عمامه بر سر شد
21 اکتبر 2009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر