۱۷ آبان ۱۳۸۸

مبادله اکبر و رهبر

درشبستان مسجدی دو طلبه مشغول مبادله بودند، که ناگاه صدای گوشخراش موذنی از گلدسته مسجد به گوش رسید، و عیش آنان را منقص کرد. یکی از آنان گفت؛ وه چه صدای انکرالاصواتی، و دیگری گفت؛ در شهری که من و تو معمم آن باشیم، موذن خوش صدا تر از این نمی شود! وقتی دو طلبه به نوبت با هم لواط کنند به این کارشان اصطلاحاً «مبادله» می گویند.
بیش از پنجاه سال است که اکبر هاشمی بهرمانی معروف به رفسنجانی، و سید علی حسینی خامنه ای، رفیق گرمابه و گلستان یکدیگر هستند، و با یکدیگردر حال مبادله و معامله می باشند.
پیش از انقلاب، یک خانه دو طبقه در خیابان نایب ‌السلطنه، نزدیک مدرسه علوی اجاره کرده بودند که در طبقه اول آن هاشمی ها زندگی می کردند، وسید علی خامنه‌اى رهبر فعلی و خانواده‌اش در طبقه دوم بودند و با هم زندگی می کردند. بگفته هاشمی رفسنجانی هر روز یکی از آن ها برای هر دو منزل نان خریداری می کرد.
خامنه ای در خاطراتش گفته است که زمانی که با خانواده اش در همسایگی هاشمی رفسنجانی زندگی می کرد چند بار ناچار شده برای پرداخت اجاره اش از رفسنجانی قرض بگیرد. خامنه ای از راه شهریه طلبگی، و روضه خوانی در ماه های محرم و صفر امرار معاش می کرد.
سید علی خامنه ای در پیش از سال پنجاه و هفت و نیز هفته های اول انقلاب نام آشنایی برای مردم نبود و در اوایل انقلاب در مشهد یکی از آ خوند های زیر دست آیت الله واعظ طبسی ( نماینده ولی فقیه در خراسان و تولیت آستان قدس رضوی) بود . آیت الله خمینی به سفارش هاشمی رفسنجانی که با سید علی خامنه ای دوستی دیرینه داشت او را از مشهد به تهران فراخواند ، و پس از چند ماه او را به عضویت شورای انقلاب گماشت.
خامنه ای با آمدنش به تهران بسیار آرام از پلکان قدرت بالا رفت و هنگامی که آیت الله منتظری امام جمعه وقت تهران قصد داشت به قم بازگردد، به سفارش او با حکم خمینی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد. منتظری میگوید او را به عنوان امام جمعه به خمینی پیشنهاد کرد زیرا وی را خطیب خوش بیانی می دانست.
داستان رئیس جمهور شدن او و سپس رهبر شدنش به کوشش رفسنجانی را می دانیم . محمد هاشمی رفسنجانی برادر اکبر رفسنجانی، که در آن زمان رئیس رادیو و تلویزیون بود، در مصاحبه با ( ایسنا، سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۱) می گوید: «شب ارتحال امام شب بسیار سختی بود و تقریبا تمام مسئولین كشور حضور داشتند و در آنجا بود كه قبل از اعلام خبر رحلت امام تصمیم گرفتند با توجه به امواج تبلیغاتی كه علیه نظام جمهوری اسلامی وجود داشت و آن را قائم به حضور امام میدانستند رهبری را برگزینند و آیت الله خامنه ای با اكثریت آرای حاضران به عنوان رهبر برگزیده شدند» .
این انتخاب از نظر قانون اساسی رژیم اسلامی هم بی اشکال نبود. اول اینکه انتخاب رهبر باید توسط مجلس خبرگان صورت می گرفت و نه بیست نفر از آخوندهای رژیم که بر سر جنازه خمینی حاضر بودند، و دوم اینكه بر طبق قانون اساسی آن زمان (مصوب سال 1358 ) یکی از شروط انتخاب شدن به رهبری را "مرجع تقلید" بودن او ذکر کرده بود که سید علی خامنه ای فاقد آن شرط بود.
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای با حجت الاسلام علی زاد سر جیرفتی، نماینده مجلس شورای اسلامی در تاریخ سوم دیماه 1387 گفته است « خامنه ای عشق من است » . او در باره روابطش با خامنه ای گفته است: « روابط من با آیت‌الله خامنه‌ای، هم عاطفی است و هم معرفتی و هم سیاسی و هم کاری. معرفتی است زیرا عمیقاً همدیگر را می شناسیم، خلقیات، عادات، روحیات و افکار هر یک از ما برای دیگری روشن و بسیارنزدیک است و بدین جهت است که حقیقتاً عاطفی است. سیاسی است، زیرا من و آقای خامنه‌ای عمده عمر خود را با همکاری سیاسی گذرانیده‌ایم و با سیاست عجین شده‌ایم. کاری است؛ چونکه در طول نیم‌ قرن گذشته، آقای خامنه‌ای و من، در حقیقت لازم و ملزوم هم و مکمل یکدیگریم، در طول مبارزه، تمام کارهای (حداقل پنجاه و چند سال عمر) من و ایشان، در راستای سر و سامان دادن به امور انقلاب اسلامی، اداره‌ کشور، و رتق و فتق مشکلات سخت روزگار دفاع مقدس ملت شجاع و مسلمان ایران، بوده و هست... من آقای خامنه‌ای را دوست می‌دارم و هرگز به جهت ملاحظات سیاسی و حکومتی، آن موارد را مطرح نساختم و تکرار می‌کنم که طی حداقل پنجاه سال گذشته در این کشور دو نفر از من و آقای خامنه‌ای به یکدیگر نزدیک‌ تر، کسی را نمی‌شناسم».
خامنه ای در تاریخ دوازدهم مرداد ماه سال 1372 در باره اکبر هاشمی رفسنجانی گفته است : « اینجانب‌ از سال‌ 1336 تاکنون‌ ایشان‌ را از نزدیک‌ می‌شناسم‌ و در صحنه‌های‌ مختلف‌ یا یکدیگر همکار و همفکر بوده‌ایم‌ یک‌ آزمایش‌ چهل‌ ساله‌ برای‌ ایجاد اعتماد در انسانی‌ کافی‌ است‌. و من‌ در همه‌ این‌ مدت‌ ایشان‌ را در راه‌ خدا و حقیقت‌ و اعلای‌ کلمه‌ دین‌ و پیشبرد اهداف‌ اسلامی‌ مشاهده‌ کرده‌ام‌.(این مطلب درمؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی- دفترحفظ ونشرآثارسیدعلی خامنه ای درج شده است) .
درنماز جمعه ۲۶ تیر تهران که یک ماه پس از جنبش سبز به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی برگزار شد. جمعیت انبوهی که معترض به نتایج انتخابات بودند، فریب سخنان فائزه دختر هاشمی رفسنجانی را خوردند، و تصور کردند که می توانند شیخ اکبر را در برابر سید علی رهبر علم کنند، از این رو در نماز جمعه و خیابان های اطراف آن حاضر شدند، و با سردادن شعارهایی مانند «هاشمی سکوت کنی، خائنی»،« هاشمی باغیرت، حمایت، حمایت» سردادند.
هاشمی رفسنجانی هم یکی به نعل و یکی به میخ زد، ولی دستگیری ها، کشتار، شکنجه و تجاوزات جنسی به زندانیان، همراه با سکوت هاشمی بی غیرت! که رئیس دو نهاد حیاتی جمهوری اسلامی است ادامه داشت.
هاشمی رفسنجانی روز شنبه 31 مرداد هم آب در پاکی را روی دست همه ریخت و در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، در نخستین حمایت آشکار از خامنه ای از زمان انتخابات ریاست جمهوری، همگان را به رعایت «دستورات و رهنمودهای» رهبر جمهوری اسلامی دعوت کرد و گفت:« هرکس در هر مقامی باید خود را ملزم به رعایت دستورات رهبری بداند و صاحبان تریبون و صاحب نفوذان و رسانه ها از دامن زدن به تفرقه و تیترسازی های جنجالی خودداری کنند و در جهت ایجاد وحدت و وفاق جامعه راه باز کنند».
البته در پس پرده این موش و گربه بازی ، جنگ قدرت و ثروت میان دو خاندان فاسد اکبری و رهبری نهفته است، و هر یک خواستار سهم بیشتری از بیت المال می باشند. شیخ اکبر رفسنجانی این روباه پیر و مکار، توانست با بازی های سیاسی خود مشت سید علی خامنه ای و فرزندش مجتبی و جانیان بیت رهبری را باز کند، و نگذارد که باند خامنه ای یکسره قدرت را قبضه کند. او با ترساندن سید علی خامنه ای به تشکیل مجلس خبرگان و تهدید به عزل او توانست به یک توافق همه جانبه با خامنه ای برسد و آینده خود و خاندان فاسدش را تضمین نماید.
بهمین دلیل است که تشکیل مجلس خبرگان یک ماه به تعویق افتاد، و شیخ اکبر در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، به عشق همیشگی خود، سید علی تضمین های لازم را داد.
بیچاره ملت فریب خورده و ساده اندیش ایران، که سی سال است بخاطر این جنگ های زرگری میان اکبری ها و رهبری ها، شایسته ترین جوانان خود را قربانی می کند.
دوم شهریور- 24 اگوست 2009

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر