۱۷ آبان ۱۳۸۸

روز وزیر است، شب به زیر است


روز گذشته اولین وزیر زن، محصول جمهوری اسلامی، در هیئت کلاغ سیاه در مجلس رجال اسلامی به نمایش گذاشته شد. این خانم وزیر مرضیه وحید دستجردی نام دارد، وگویا بجز شغل والده بچه های حسن شریعتمداری، سر چماقدار روزنامه دولتی کیهان، پزشک زنان نیزمی باشد. دیگر جای تردیدی نیست که به زیر و بم، و چم و خم زنان در جمهوری اسلامی آشنا است. البته این خانم دکتر! هم از سهمیه بسیج خواهران برای ورود با نمره زیر ده به دانشگاه آزاد اسلامی استفاده کرده است، و مدرک و تخصص ایشان هم از حد همان دانشگاه فراتر نمی رود.
این خانم وزیر مدافع سر سخت جداسازی زنان و مردان در بیمارستان ها می باشد! حالا چگونه می خواهد این کار را به انجام برساند، خود جای بحث دارد.
البته این خانم وزیر را نمی توان به هیچ وجه با وزیران زن در دوران سابق مقایسه کرد. بگذریم در زمان شاه، وقتی که شغل شهبانو را درست کردند، دیدند که با یک گل بهار نمی شود، در صدد آن شدند که چند تا وزیر زن و مدیر کل و قاضی و تیمسار و سرهنگ و غیره هم برای زنان درست کنند، و زنان ایرانی را به جایگاه واقعی خود در دوران پیش از اسلام برسانند .
خانم باسواد وبا جذبه ای بود بنام فرخ رو پارسا، که اولین وزیر زن در ایران شد، و پست وزارت آموزش و پرورش را به ایشان واگذار کردند. این خانم سال ها در مقام معاونت این وزارتخانه انجام وظیفه کرده بود و الحق جزو زنان شایسته ایرانی بود. که پس از انقلاب او را در کیسه گذاشتند و اعدام کردند. بعد ها خانم دیگری بنام مهناز افخمی به وزارت منصوب شد، و ایشان هم کمتر از فرخ رو نبود و توانست جان سالم بدر برد. خانم تیمسار و سرهنگ هم داشتیم، و تا آنجایی که همه بیاد دارند همه این خانم ها نه تنها سر آمد روزگار خود بودند، بلکه از مردان هم درجه و مقام خود هم چیزی کم نداشتند، و در کار ها جدی تر بودند.
مشکل اصلی مردان ما در برخورد با زنان، در جامعه ایران داستانی دراز دارد، که بیشتر آن ناشی از دوران کودکی و تربیت و تعلیم در خانواده و جامعه مذهب زده این کشور می باشد.
بر همین اساس است که زنان و دختران ایرانی همواره مورد تحقیر و تبعیض قرار گرفته اند. درهمین جمهوری اسلامی وقتی دیدند تعداد دختران دانشجو در دانشگاهها بیش از پسران است، بیضه اسلام مانند زنگ خطر به صدا در آمد، و تصمیم گرفتند که جلوی این پیشرفت را بگیرند، و فریاد مگر قحط الرجال است از هر سو بلند شد .
بیشترمردان ایرانی از بالا تا پایین گرفته ، بخش مهمی از سلول های مغزشان، در همجواری بیضه هایشان نشست کرده است، و طاقت دیدن زنان برتر از خود را ندارند، چه برسد که بخواهند زیر دست زنان کار کنند.
همان موقع در زمان شاه که اولین وزیران زن پدیدار شدند، جوک هایی در تحقیر زنان ساخته شد یکی از نمونه های آن این بود که بعنوان چیستان می پرسیدند: « آن کیست که روز وزیر است و شب به زیر است؟» و پاسخ آن هم با خنده نام یکی از زنان وزیر دوران شاه بود.
البته خانم شیرین عبادی اولین قاضی زن، در آن زمان هنوز معروف نشده بود، و شانس آورد که انقلاب شد، والا برای ایشان هم این چیستان را می ساختند : « آن کیست که روز قاضی است و شب راضی است؟».
چندی پیش هادی خرسندی، طنز پرداز با ذوق بر سر مزار شاپور بختیار، خاطره ای از این بزرگمرد تعریف کرد که که می توان آن را پاسخی به این چیستان ها قلمداد کرد، خرسندی گفت که در دوران نخست وزیری دکتر شاپور بختیار روزی در باره آیت الله شهاب الدین اشراقی، داماد خمینی گفتگو شده بود. گویا این حاج داماد می خواسته به فرانسه برای دیدن پدر زن گرامی اش در نوفل لوشاتو برود، و اجازه خروج از کشور خواسته بود.
بختیار وقتی نام این آقا را می شنود چون او را نمی شناخته می پرسد که ایشان چه کاره است؟ و در پاسخ می شنود که ایشان داماد آقای خمینی است. بختیار که خود اهل طنز بود و طنز پردازان را می نواخت، می گوید: این که شغل شب ایشان است. روز ها چکار می کند؟
13 شهریور- 4 سپتامبر 2009

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر