۰۳ آذر ۱۳۹۱

اندر اوصاف کنفرانس اپوزیسیون قلابی در پراگ

کنفرانسی بود در شهر پراگ

مشتی سفله سرنگون اندر مغاک*

عاملان بیت رهبر، چون منار

نوکران پهلوی، همچون خیار

صف در صف، فعله ها در انتظار*

گوش تا گوش، خائنین ازهر دیار

جملگی چاکر بدند و کهنه کار

در قرمدنگی سر آمد روزگار*

هر کدام میزد بس لاف و گزاف

وز شجاعت های خود زیر لحاف

هر کسی دنبال یک مشتی دلار

میزدی شمشیر در این کارزار

هر کسی می گفت یا رب بنده ام

بهر هر شغل و مقام آماده ام

در پی نان و شراب و قاتقی

در پی تنبان بدند و چاروقی

خشتک خود را دریدند ذره ای

همچو روسپی در خیال غلمه ای *

آیت الله زاده بود آن بی پدر*

در آخوند بازی چو مرحوم پدر

سازگارا بود و عضو پاسدار *

با رفیق اش سید نوری تبار*

شهریار بود و جاسوس سیا *

پول تقسیم کرد در این ماجرا

جملگی با منقل ودود و غبار

شور میکردند از بهر غیار *

حلقه بر گوشان، غلام عمو سام*

خورده اند سوگند، به جمبول و امام*

فعله بودند، فحله گشتند، یکسره *

میسره بودند، بگشتند، میمره

هر یکی خائن به ابنای وطن

می ندارند شرم از اوضاع وطن

بس کنید ای دلقکان این مغلطه

شرم باید کرد، از این سفسطه

ننگتان باد زین همه داد و هوار

بی شرفی شد نشان افتخار

سنگ روی یخ شدید، ای ناکسان

نزد شیخ، کهنه حیض اید، بی گمان

نزد مردم چون ندارید اعتبار

خود فروختید لاجرم بهر دلار

مردم ایران ز دست ناکسان

میکشند فریاد بر هر آسمان

ای ریا کاران، خیانت پیشه گان

ای جفا کاران، خبیثان، سفلگان

ای آخوند بازان و نسل سیّدان

جملگی دست پرورده بیگانگان

پیرو شیخید و از بس فاسدید

فاش گویم ای جماعت خائنید

***

مغاک: گودال و چاله

فعله: عمله

غلمه: تیزی شهوت جماع

قرمدنگ: مؤدبانه قرمساق

قاتق: ماست به ترکی

چاروق: کفش، پاپوش به ترکی

آیت الله زاده: حسن شریعتمداری

سازگارا: پاسدار سازگارا

نوری تبار: نوریزاده

شهریار: شهریار آهی

غیار: خواربار آوردن و سود کردن

جمبول: انگلستان

عمو سام: آمریکا

فحله: زبان دار و سلیطه

میسره:چپ

میمره: راست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر